سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات
 
سه شنبه 88 مرداد 6 :: 12:23 صبح :: نویسنده : صدرا سعادتی

در روزگاران قدیم حکومت (پ) بر سرزمینی پادشاهی می کردند. شاه آن مملکت (م.ر.پ) به شدت مخالفان خود را سرکوب می کرد و جنازه مبارزان جوان را بعد از بازداشت به خانواده آنها تحویل می داد. همچنین سعی می کرد پست و مقام ها را بین اطرافیان خود تقسیم کند. هر چند بعضی کارهای خوب هم انجام می داد ولی به هر حال دلایل بالا کافی بود تا مردم را ناراضی کند و آنها علیه شاه و دار و دسته! انقلاب کنند. بعد از پیروزی مردم در آن سرزمین همه دیگر گفتند تحت حکومت مورد نظر خود می توانند به خواسته های خود برسند. البته آنها 3 خواسته بیشتر نداشتند (ا.آ.ج). به اولی تا حدودی رسیدند و از دومی محروم شدند و هر چند در ابتدا به سومی هم رسیدند ولی کم کم از آن هم یک اسم ماند. از همان اول عده ای افراطیگری را آغاز کردند از جمله فردی به نام (خ) که هر کس را دوست داشت گفت بکشند و بعد گفت اگر بی گناه بوده باشند به بهشت خواهند رفت! پس مردم فهمیدند چندان حکومت جدید هم رحم و مروت ندارد و شباهت های زیادی با حکومت قبلی دارد هر چند همه این کارها به اسم دفاع از (اس) انجام می شود مثل سود بانک ها در آن سرزمین که از 4-5% به 24-25% رسید و بعد گفتند حکومت قبلی ربا می گرفته است ولی ما برای مردم ولی به کام خودمان! پول ها را خرج می کنیم. گفتند چرا حکومت قبل از ما پول آب و برق می گرفت ولی وقتی خود به جایی رسیدند قیمت ها را بالا برده و جریمه هم گرفتند. روزها گذشت و گذشت و جنگی هم در آن سرزمین درگرفت و مردم زیادی بی گناه در آن جنگ به شهادت رسیدند و عده ای دیگر با استفاده از موقعیت پست و مقام ها را تقسیم کردند و با خود عهد بستند از غریبه دختر نگیرند! درست مثل حکومت قبل. مثلا وزیر خارجه پسر خاله وزیر داخله! رییس جمهور پسر عموی رییس مجلس و... اما سال ها بعد دولتی با ادعای آزادی سر کار آمد و مردم راضی تر شدند و بعد از آن یک دولت دیگر گذشت تا یک نمایش جنجالی شروع شد و در آن همه همدیگر را به دزدی متهم کردند و جالب اینکه دزدی این افراد از سال ها قبل نقل مجالس مردم آن سرزمین بود ولی آقایان تازه متوجه قضیه شده بودند یا شاید هم قبلا متوجه شده بودند و شیطان ها! لو نمی دادند. اما پس از نمایش جنجالی مردم سرزمین اعتراض کردند به نمایش انجام شده که اسمش (اٍن) بود ولی حکومت به یکباره خشمگین شد و عده ای را بازداشت کرد و در یک روز خونین چندین نفر را کشت و البته عده ای هم سوءاستفاده گر چند نفر از مردم و نیروهای (ب) را کشتند و با افتخار فیلم ها را بلوتوث کردند. سردمداران حکومت حتی به دوستان سابق خود نیز رحم نکرده و فرزند آنان را در زندان کشتند و جنازه را به خانواده تحویل دادند و مراسم سوم و هفتم هم کل یوم تعطیل! شبیه حکومت قبل. و جالب اینکه آقایی به نام (ف) در نامه ای ادعا کرد ما کسی را نکشتیم و مردم الکی یک آدم زنده را در تابوت کرده و داخل خاک می کنند تا مظلوم نمایی شود!  البته مردم بعد هم کاملا فهمیدند همه این ها بازی است و کارهای رهبران جدید بی شباهت به دیکتاتوری شاه حکومت قبل نیست یعنی حرف های مردم را شنود می کنند هر کس را بخواهند باید وزیر شود، وزیر باید حرف شنو باشد و اگر خدایی نکرده بی تربیتی کرد! و یک بار حرف ما را گوش نکرد او را برکنار می کنیم و بعد برای اینکه دولت ما سقوط نکند و نیاز به رای مجدد نداشته باشد وزیران را مجبور به استعفا می کنیم!

این داستان کاملا ساختگی بود و خدایی نکرده اگر شباهتی بین اسامی ذکر شده و افرادی وجود داشت عذرخواهی می کنم!




موضوع مطلب :

چهارشنبه 88 تیر 31 :: 8:1 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
اسم کشور ما جمهوری اسلامی ایران است، پس باید قوانین و دستورات اسلامی راهنمای ما باشد. چه در عرصه سیاست و چه در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و حتی شخصی. به هر حال 31 سال پیش مردم برای حاکمیت اسلام انقلاب کردند و اگر کسی مخالف اسلام است در اقلیت قرار دارد و باید به قوانین اسلام که مورد قبول اکثریت است احترام بگذارد. اما متاسفانه ما در بسیاری از زمینه ها راه را گم کرده ایم و بسیاری از جوانان ما به خاطر تهاجم فرهنگی غرب به بیراهه کشیده شده اند. متاسفانه فضای اینترنت بسیار آلوده شده است و سایت های مستهجن افکار جوانان را به انحراف می کشاند. مثلا در یاهو 360 که می توانست یک فضای سالم باشد و دوستی ها هم می توانست با رعایت مسایل اخلاقی باشد ولی برعکس به یک محیط ناسالم تبدیل شد و مسایل غیر اخلاقی در آن فضا حکم فرما شد. با بسته شدن یاهو 360 و همچنین فیلترینگ تعدادی از این سایت ها که مطالبی مستهجن دارند شاید بتوان تا حدودی به آینده امیدوار بود. البته شاید عده ای بگویند مردم آزاد هستند هر سایتی می خواهند ببینند ولی باید قبول کرد وقتی اکثریت مخالف اینگونه سایت ها هستند و با حضور این سایت ها اشتیاق دیگر کاربران گرفته می شود باید این سایت ها بسته شوند ولی به نظر من مقصر تنها جوانان نیستند، به هر حال وقتی سیاست ها نادرست است باعث می شود تا ماهواره خط حرکتی ما را تعیین کند. یکی از اشتباهات سانسورهای زیاد بوده است، می آیند سایت های غیر اخلاقی را می بندند که کار درستی است اما در کنار آن بسیاری از سایت های خبری را به جرم نوشتن مطلبی علیه خواسته های آنها فیلتر می کنند یا بسیاری دیگر از سایت ها را بی دلیل مسدود می کنند. فیلم و فوتبال را با حذف بسیاری از قسمت ها که چندان ضرورتی بر حذف آن نبود پخش می کنند. در آخر باید عرض کنم وقتی بسیاری از ما اسلام را فراموش کرده ایم و سیاسیون ما دروغ می گویند و به هم تهمت می زنند، دزدی و قتل زیاد می شود و در ورزشگاه ها الفاظ رکیک رد و بدل می شود و ما راه را گم می کنیم.


موضوع مطلب :

جمعه 88 تیر 19 :: 7:24 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
روزی پدری به پسرش قول داد اگر در امتحانات پایان سال معدل 20 بگیرد برای او دوچرخه خواهد خرید. پسر تمام تلاشش را کرد و معدل 20 کسب کرد. پدر که خوشحال شده بود به او یک کتاب هدیه کرد اما پسر از بدقولی پدر ناراحت شده و با ناراحتی به اتاق رفت. 10 سال گذشت تا پسر جوانی 20 ساله شد، روزی تصمیم گرفت که کتابی را که پدرش سال ها پیش به او هدیه داده بود را نگاهی بیندازد. کتاب را باز کرد و ورق زد تا به صفحه آخر رسید، یک پاکت نامه توجه او را جلب کرد. پاکت را باز کرد، در آن به اندازه پول دوچرخه 10 سال پیش پول بود.


موضوع مطلب :

جمعه 88 تیر 5 :: 2:22 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
حوادث تاسف باری در طول روزهای گذشته رخ داد. در حالی که می توانستیم از انتخابات ریاست جمهوری بیشترین سود را بکنیم ولی بی سیاستی ها باعث شد کشور در بزرگترین بحران بعد از انقلاب قرار بگیرد. جریان از مناظره هایی آغاز شد که به قول بعضی ها به مناقشه بی شباهت نبود. در مناظره ها سیاستمداران ما نشان دادند بیشتر از آنکه برنامه ای داشته باشند، احساساتی هستند. دو نفر مقابل هم نشستند و راجع به یک نفر دیگر صحبت کردند، دیگری به جای اینکه درباره خود صحبت کند درباره رییسان پیش از خود صحبت کرد و یک نفر دیگر با صراحت از دخالت خود در دولت آغازین انقلاب دفاع کرد. خوب بود ما تنها بدی های کشورهایی چون آمریکا را نمی دیدیم و از بعضی کارهای خوب آنها نیز الگوبرداری می کردیم. مناظره در کشور آمریکا در برابر مردم برگزار می شود و مردم سوال می پرسند ولی در ایران اگر مناظره ها یک ساعت دیگر ادامه می یافت دو نامزد رقیب با هم گلاویز می شدند! جالب آنجا است که بعضی می آیند از شعارهای آنها تقلید می کنند و بر در و دیوار شهر از عبارت چینج (تغییر) که شعار تبلیغاتی آقای اوباما بود استفاده می کنند، یعنی آقای کروبی بعد از 72 سال زندگی فکر تازه ای ندارد و باید از تبلیغات عده ای دیگر تقلب کند. خلاصه بعد از مناظره ها طرفداران رقیب به خیابان ها ریختند و کاندیدای مورد علاقه خود را پیروز دانستند. شب ها تا ساعت 2 و 3 بامداد طرفداران 4 نامزد به خصوص آقایان موسوی و احمدی نژاد به تبلیغ پرداختند و سعی کردند به خاطر پیروزی نامزد مورد علاقه خود به هر راهی متوصل شوند. یکی به چیز رقیب گیر داد! و دیگری به بگم بگم! و ...  و اما روز انتخابات فرا می رسد. هر گروهی از طرفداران خود نظر سنجی می کند و می گویند ما پیروز هستیم اما هیچ چیز معلوم نیست. طولی نمی کشد که شمارش آرای 70 تا 80% رای دهندگان واجد شرایط آغاز می شود. وزارت کشور که در هر دوره تا دو روز بعد از انتخابات آرای نهایی را اعلام نمی کرد به یکباره در عرض کمتر از 10 ساعت 20 میلیون رای می شمارد و آنجا ماجرا جالب می شود که در حالی که تا چند روز بعد وزارت کشور آرای تفکیکی را اعلام نکرده بود بعضی دوستان ما در همین پارسی بلاگ نتیجه تفکیکی را می دادند! به هر حال آقای احمدی نژاد پیروز اعلام شد و 3 کاندیدای دیگر معترض به نتیجه انتخابات شدند و درگیری ها آغاز شد. آتش زدن اتوبوس و سطل آشغال و از همه بدتر شکستن شیشه مغازه مردم. اما جان بر کفان لباس شخصی! با ریختن به کوی دانشگاه تهران دانشجویان معترض را کتک زدند تا غائله را بخوابانند! در روز بعد وزارت کشور که گفته بود به هیچ تجمعی مجوز نمی دهد، به تجمعی تحت عنوان جشن ولادت حضرت زهرا(س) مجوز داد و این در حالی بود که بیشتر این تجمع به جشن پیروزی احمدی نژاد تبدیل شد و از حضرت زهرا نامی به میان نیامد و مشخص شد بعضی از آقایان از اهل بیت پیامبر نیز برای تبلیغ استفاده می کنند! طرفداران نامزد رقیب که این بی عدالتی ها را دیدند تصمیم گرفتند خود به طور خودجوش به خیابان ها بریزند و در حالی که تلویزیون تبلیغی نکرد و پیامک ها نیز مختل بود نزدیک به دو میلیون نفر در تجمعی از خیابان امام حسین تا خیابان آزادی تظاهراتی در سکوت برگزار کردند اما بعد از چنین تجمعی عده ای فرصت طلب با نیروهای بسیج درگیر شدند و در تیراندازی های متقابل متاسفانه جان عده ای بی گناه گرفته شد، مردمی که تنها جرم آنها این بود که در آن دقیقه از آن خیابان عبور می کردند! زجرآورتر از همه صدا وسیمای جمهوری اسلامی بود که با کارشناسان مختلف صحبت می کرد و این به اصطلاح کارشناسان طوری صحبت می کردند که احساس می کردی همه آنها تنها سخنگو هستند و متن هایی باید بگویند که از قبل برای آنها نوشته شده است! در این بین بعضی افراطیون چون آقایان حمید رسایی و نژاد حسینیان که روزی برای مرتکبین قتل های زنجیره ای عزاداری می کرد و فردی چون سعید امامی را قهرمان می دانست فتوا دادند! که هر کس مخالف نظر این آقایان سخن بگوید منافق است، یعنی یک دیکتاتوری کامل. تلویزیون ایران کم کم سعی کرد تمام تقصیرها را گردن یک نفر بیاندازد و مردم اعتراض کننده را آشوب طلب بخواند. حال سوال این جاست که آیا افرادی که در زمان حکومت پهلوی به اموال عمومی خسارت می زدند هم جزء آشوبگران حساب می شوند یا نه؟ اما جمعه هفته گذشته رهبر انقلاب در نماز جمعه از همه گروه ها انتقاد کرد و توصیه هایی به آنان کرد اما کار به جایی رسید که مردم به سخنان رهبری نیز توجه نکردند. رییس نیروی انتظامی از برخورد قاطع با آشوبگران خبر داد و روز شنبه تبدیل به روز عزا شد. متاسفانه عده ای حتی به خانه خدا هم رحم نکرده و مسجد را آتش زدند و به مغازه و حتی ماشین های مردم نیز رحم نکردند. هیچ کس از بازداشت این افراد ناراحت نشد اما برخوردهای خشونت آمیز با مردم معمولی که تنها معترض به نتیجه انتخابات بودند درگیری ها را شدت بخشید و متاسفانه باز هم عده ای جان خود را از دست دادند. شهیدانی که در راه قدرت طلبی همه نامزدها کشته شدند. صدا و سیما کتک خوردن ماموران بسیجی را نشان داد و سعی کرد قلب مردم را جریحه دار کند اما نکته جالب آنجاست که آن جوان بسیجی کتک خورده در ابتدای تصویری که تلویزیون نشان داد دستان خود را بالا برده و روی زمین نشسته بود در حالی که هیچ فردی کنار او نبود و این جوان می توانست از مهلکه فرار کند اما با مظلوم نمایی از مردم کتک خورد و بعد از چند ضربه از جای خود بلند شده و فرار کرد در حالی که آیا شما نمی توانستی از همان ابتدا که کسی با شما کاری نداشت بلند شوی و یا با موتور یا با پای پیاده فرار کنی؟ اما در ادامه ماجرا آقای لاریجانی رییس مجلس هم در تلویزیون از شورای نگهبان به خاطر جبهه گیری به نفع یک کاندیدا انتقاد کرد اما برادر ایشان به مردم توهین کرد و مردمی را که در پشت بام ها الله اکبر می گفتند را با لشکر معاویه در جنگ صفین یکی دانست اما سوال من از شما این است آیا مردمی که زمان حکومت پهلوی الله اکبر می گفتند هم جزء لشکر معاویه بودند؟ مسئولانی که از خون شهدا سوء استفاده کرده و جای خود را در حکومت تثبیت کردند آیا پاک پاک هستند؟ اما من در هفته گذشته تحت عنوان مطلبی به نام آشوب در تهران انتقاداتی را مطرح کردم اما بعضی دوستان سیاستمدار ما! به قیافه من نیز رحم نکردند. دوستی ما را متهم کرد در بسیج و حوزه در حال همجنس بازی هستم! و دوستی دیگر جد و آباد ما را اراذل و اوباش نامید! بله دوستان چنین افرادی اگر پای صحبت آنها بنشینی ادعا می کنند خود یا کاندیدای مورد علاقه آنها دموکراسی به ارمغان می آورد ولی وای به حال روزی که چنین دموکراسی ای در کشور ما حاکم شود که هر کس حرفی زد به جای انتقاد سازنده از او و گفتن نظرات شخصی با بدترین الفاظ به او توهین می کنند. در آخر خدمت شما عرض کنم که گفته می شود شورای نگهبان تایید کرده است در 50 شهر آرای شمرده شده بیش از واجدین شرایط بوده است. انتخابات را به اندازه کافی تمدید نکردند و تعرفه به بعضی حوزه ها نفرستادند اما باز هم می گویند تقلبی در کار نبوده است!


موضوع مطلب :

شنبه 88 خرداد 30 :: 9:54 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی

روزی که ما نسبت به برخوردهای اراذل و اوباش گروه فشار اعتراض کردیم، بسیاری از دوستان، از ما گله کردند. اما حالا خوب است به خیابان ها بروید و ببینید چگونه از همه جای شهر دود بلند شده است. در خیابان آزادی و خیابان های اطراف اوضاع به شدت متشنج است. صدای گلوله می آید و تمام سطل های زباله به آتش کشیده می شود. نیروهای ضد شورش سپاه مردم را با باتوم می زنند و به سمت مردم سنگ پرتاب می کنند. چند ماشین به آتش کشیده شده است و تمام راه ها بسته است. کافی است تنها مچ بند سبز داشته باشید، عواقب کار به عهده خودتان است! بله امروز روز عزا است. استفاده از گاز گوگرد و بیهوش شدن چند ساعته مردم یکی دیگر از  اقدامات نیروهای ضد شورش بود. باور کنید هرچه بیشتر مردم را بزنید و بکشید، وضع خراب تر خواهد شد. نیروی انتظامی هم مردم را تهدید می کند.

 بانگ الله اکبر از پشت بام ها به گوش می رسد. علیه مسئولان شعار می دهند و ... مردمی خسته در راه مانده اند و صدا و سیما در اقدامی یکجانبه تنها تصویری نشان داد که یک نیروی نظامی در حال کتک خوردن است. گفته می شود قصد داشته اند در حرم امام نیز بمب بگذارند. وبلاگ من سیاه پوش شد. امروز روز عزا بود، دل هر انسان آزاده به درد آمد. معلوم نیست چند نفر تا الآن کشته شده اند؟ برای همدردی با هموطنان و به نشانه اعتراض بیایید همه وبلاگ ها را سیاه پوش کنیم.                                                                                                                                               




موضوع مطلب :

یکشنبه 88 خرداد 24 :: 8:15 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی

متاسفانه در شب ولادت با سعادت حضرت زهرا(س) و بعد از یک انتخابات با حضور 70-80% مردم،اوضاع در کشور به خصوص تهران متشنج شد. اما چرا این وقایع رخ می دهد؟ قصه از تجمعات ساده و اعتراضات خیابانی شروع می شود ولی دخالت اراذل و اوباشی به نام گروه فشار که گفته می شود تحت هدایت یکی از مداحان صاحب نام هستند، شهر را بحرانی می کند.برای من جای سوال است چرا نیروی انتظامی که ادعا می کرد اراذل و اوباش را جمع کرده است با این افراد که از طالبان بدتر هستند مقابله ای نمی کند؟

یک تقاضا دارم که:آقای موسوی!مرد محترم شیشه های مغازه مردم می شکند،اموال عمومی آسیب می بیند،شما باید تلاش خودت را بکنی تا وضع بهتر شود. باور کنید همین آقای رفسنجانی که شما در منزل ایشان جلسه اضطراری تشکیل می دهید باعث رای نیاوردن شما شد. من به شما رای دادم ولی بسیاری از افراد به خاطر کارنامه سیاه آقای هاشمی و فرزندانش به شما رای ندادند.

در آخر برای من خیلی جالب است که 1-بودجه بیت المال در صدا و سیمای مفسد آقای ضرغامی به نفع یک کاندیدا و جناح خاص خرج می شود.2-قبل از اعلام رسمی نتایج توسط وزارت کشور،خبرگزاری های و وبسایت های حامی دولت از ریزه کاری نتایج نیز خبر داشتند.3-مقامات بلند پایه کشور انگار از هیچ چیز خبر ندارند و کارها روبراه است و سعی دارند با سانسور خبری،کشوری را که به بیراهه برده اند را موفق جلوه دهند.4-مخابرات جمهوری اسلامی ایران با مردم مثل بندگان خود رفتار می کند،4 روز در پیامک اختلال ایجاد کرده اند آنوقت ادعا می کنند مشکل کوچکی پیش آمده است داریم رسیدگی می کنیم!




موضوع مطلب :

شنبه 88 خرداد 9 :: 11:51 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی

s                                             

                                                    

                                      

                                  

                              

                                  

                                     

            محمود احمدی نژاد (نگران از پیروزی)

 رییس جمهور کنونی ایران که 4 سال پیش در میان گزینه های مطرحی چون رفسنجانی و کروبی ناشناخته بود، اکنون خود را کاملاً نه تنها به ایرانیان بلکه به جهانیان نیز شناخته است. او سعی کرد متفاوت باشد، به همین دلیل بدون مشورت با کارشناسان کارهای انقلابی کرد و همین کارهای او باعث بالا رفتن کاذب قیمت مسکن، تورم 25-26% و ... شد، هر چند در نارمک قیمت ها کاملاً مناسب بود!

آقای احمدی نژاد وزیران خود را اکثراً از همکاران سابق شهرداری انتخاب کرد اما خود نیز کم کم پی برد بعضی وزیرانش برای وزارت زیادی کوچک هستند، پس آن ها را مجبور به استعفا کرد. اگر چه باید اذعان کرد وزیر راه در این دولت کارهای شایسته ای انجام داد. البته احمدی نژاد به همه ثابت کرد برای وزیر شدن به مدرک تحصیلی نیز زیاد احتیاج نیست!

معجزه هزاره سوم! خیلی از وعده های خود را به فراموشی سپرد از جمله آوردن پول نفت سر سفره مردم را از بیم گرفتن بوی نفت!

یکی از خصوصیات مثبت ایشان کارهای شجاعانه او مثل سهمیه بندی کردن بنزین بود. همچنین او با سفرهای استانی محبوبیت زیادی در شهرستان ها بدست آورد.

احمدی نژاد هم به انتصاب های فامیلی علاقه داشت. به برادرش پست داد، در رودربایستی آقای مشایی پدر خانم پسرش را از کار برکنار نکرد، بذرپاش 29 ساله را رییس سایپا کرد و

هر چند روزنامه هایی چون کیهان از محبوبیت بالای 50% آقای رییس جمهور خبر می دهند ولی گویا ایشان نگران هستند به همین دلیل بین مردم سیب زمینی رایگان پخش می کند و به فرهنگیان و پرستاران و ... در آستانه انتخابات پاداش می دهد!

             میر حسین موسوی ( اتحاد سبز )

 بعد از 20 سال دوری از سیاست آنقدر اوضاع را بد دید که تصمیم گرفت وارد انتخابات شود. نخست وزیر سابق 4 سال پیش به اصرارهای دوستان برای کاندید شدن اعتنایی نکرد و شرایطی را مطرح کرد ولی امسال که خاتمی تصمیم به بازگشت گرفت او هم آمد! آقای خاتمی برای پیروزی همفکران خود با بزرگواری تصمیم گرفت از نامزدی صرف نظر کند ولی کروبی مقابل میر حسین ایستاد. هر چند نسل حاضر چندان از آقای موسوی شناخت ندارند ولی به نظر می رسد این مرد هنرمند میان پدران و مادران ما وجهه مقبولی دارد. البته اتحاد خاتمی-موسوی باعث محبوبیت او در میان دانشجویان نیز شده است.

آقای موسوی باید مراقب نزدیکان خود باشد تا بعضی دشمنان به ظاهر دوست به ایشان همانند خاتمی ضربه نزنند. همسر ایشان خانم زهرا باقری ( زهره رهنورد ) اولین زن پرفسور ایران است، شاید این مرد 68 ساله بتواند با کمک او و همراهی مردم در 22 خرداد، 2 خرداد 76 را زنده کند.

                مهدی کروبی ( آخرین امید)

کروبی 72 ساله پیرترین و با سابقه ترین نامزد انتخابات است. شیخ سابق اصلاحات! دیگر در میان دوستان سابق محبوبیت چندانی ندارد. دوره گذشته با شکست در انتخابات حساب خود را از دوستان جدا کرد و حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد. کروبی را بیشتر به خاطر صراحت کلام و نامه های آتشین دوست دارند.

با اعلام کاندیداتوری آقای کروبی، کرباسچی شهردار زندانی سابق یار غار او شد. کروبی که تقریباً تمام مناصب را تجربه کرده اگر رییس جمهور شود به آخرین آرزوی خود نیز خواهد رسید، به همین دلیل احتمالاً شیخ برخلاف دوره قبل از یکی-دو روز قبل از انتخابات تا پایان شمارش آرا نخواهد خوابید!

             محسن رضایی (رای شکن)

 مرد 55 ساله تقریباً ناامید از پیروزی! هر چقدر شعارهای قشنگ می دهد ولی باز هم چندان محبوبیتی بدست نمی آورد. فرمانده سابق سپاه دوره پیش به ناگاه از کاندیداتوری کناره گیری کرد. خیلی ها می گویند عضو مجمع تشخیص به پیشنهاد آقای رفسنجانی به صحنه آمده اما آقای رضایی چندان اعتقادی به این موضوع ندارد. داود دانش جعفری وزیر مستعفی اقتصاد احمدی نژاد، محسن رضایی را در انتخابات همراهی می کند. به نظر می رسد رضایی برای رده بندی ( سوم-چهارمی‏ ) می جنگد!

 

 

                                                                                                  




موضوع مطلب :

چهارشنبه 88 اردیبهشت 2 :: 10:34 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
بله. صبا باتری هم باخت و استقلال هم مساوی کرد تا پیش از بیش پی ببریم که فوتبال ما فقط در جا می زند و غرق در حواشی فقط در حال نزاع است. مردانی که روزی ادعای اخلاق مداری داشتند حالا علیه هم بیانیه صادر می کنند و به بدترین شکل به هم توهین می کنند. مایلی کهن، قلعه نوعی را گروهبان قلندری می نامد و قلعه نوعی حرف های او را اراجیف می خواند! خیلی ببخشید! فقط کم مانده است به هم فحش های ناموسی بدهند! و نکته جالبتر تماشاچیانی است که ادعا می کنیم در جهان بهترین هستند، مردمی که از دقیقه یک تا 93! به خواهر و مادر و همسر بازیکن و مربی حریف و همچنین داور توهین می کنند تنها به این گناه که تیم مورد علاقه آن ها در گلزنی عاجز است و تنها به دنبال پنالتی است! بله همه خوابند، از فدراسیونی که رییسش با رابطه انتخاب شود توقع بیشتری نمی رود. فدراسیونی که در انتخاب سرمربی تیم ملی نیز اختیار ندارد، ابتدا افشین قطبی سرمربی می شود به یکباره علی دایی جای او را می گیرد و علی دایی برکنار می شود و نظرها روی قطبی است به یکباره مایلی کهن سرمربی می شود، بعد از 15 روز از او می خواهند! استعفا دهد و قطبی را سرمربی می کنند! باید به حال این فوتبال گریست که فقط درجا می زند. حالا دیگر تساوی برابر قطر و ازبکستان نیز برای ما افتخار است!


موضوع مطلب :

سه شنبه 88 فروردین 4 :: 1:4 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی

یا مقلب القلوب و الابصار           یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال           حول حالنا الی احسن الحال




موضوع مطلب :

یکشنبه 87 اسفند 11 :: 2:44 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی

خواب دیدم خواب  اینکه   مرده ام                                         خواب  دیدم  خسته   و   پژمرده ام

  روی من  خروارها   از   خاک  بود                                           وای  قبر  من  چه   وحشتناک  بود

  تا  میان  گور   رفتم     دل   گرفت                                         قبر  من  سنگ  لحد  را  گل  گرفت

  بالش  زیر  سرم   از    سنگ   بود                                         غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود

 خسته بودم  هیچ کس  یارم   نشد                                          زان  میان   یک   تن  خریدارم   نشد

 هر که آمد پیش حرفی راند  و  رفت                                         سوره  حمدی  برایم  خواند  و  رفت

نه رفیقی،  نه شفیقی،   نه کسی                                         ترس  بود  و  وحشت  و   دلواپسی

 ناگهان  از  راه  رسیدند   دو   ملک                                         تیره  شد  در  پیش  چشمانم  فلک

 یک ملک گفتا   بگو   نام   تو  چیست                                        آن یکی  فریاد  زد  رب  تو  کیست؟

 در میان عمر   خود   کن   جستجوی                                        کارهای  نیک  و  زشت  خود  بگوی

 ما   که    ماموران    حی     داوریم                                          اینک  تو  را  سوی  جهنم  می بریم

 دیگر  آنجا    عذرخواهی    دیر    بود                                         دست و  پایم  بسته  در  زنجیر  بود

 غرق   اندوه    و    تالم     دل  فکار                                         می کشیدندم  به  خفت  سوی  نار

 ناگهان   الطاف    حق    آغاز    شد                                         از  جنان  درهای  رحمت   باز   شد

 مردی     آمد     از     تبار    آسمان                                         نور    پیشانیش     فوق    کهکشان

 بر سرش  دستار  سبزی  بسته  بود                                        پیش   پای   حضرت    عشق  آفرین

 دو  ملک  سر   را   به   زیر   انداختند                                       بال  خود  را  فرش   راهش ساختند

 غرق   حیرت   داشتند   این    زمزمه                                       آمده      اینجا     حسین    فاطمه؟

 سوی من  آمد   مرا   شرمنده   کرد                                        مهربانانه    به    رویم    خنده    کرد

 گفت   آزادش   کنید   این    بنده  را                                        خانه   آبادش   کنید   این   بنده   را

 این که  اینجا   اینچنین   تنها   شده                                          کام   او   با   تربت    من    وا شده

 مادرش او را به  عشقم  زاده  است                                          گریه کرده  بعد  شیرش  داده  است

 اینکه می بینید در شور است و شین                                        ذکر    لالائیش    بوده     یا   حسین

 اسم من  راز  و  نیازش  بوده  است                                         خاک  من  مهر  نمازش   بوده   است

 اینکه  در  پیش   شما   گردیده   بد                                         جسم و جانش  بوی  روضه می دهد

 پرچم من را به  دوشش  می کشید                                          پا     برهنه    در    عزایم   می دوید

 سینه  چاک   آل طاها   بوده   است                                         چای  ریز   هیئت    ما    بوده  است

 حرمت من را به  عالم  پاس  داشت                                         ارتباطی   تنگ    با    عباس   داشت

 نذر   عباسم   به   تن   کرده   کفن                                         روز   تاسوعا    شده    سقای    من

 بارها    لعن     امیه     کرده   است                                       خویش   را   نذر   رقیه   کرده   است




موضوع مطلب :

<   1   2   3   4   5   >>   >   
 
درباره وبلاگ



پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 37
کل بازدیدها: 272159