سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات
 
سه شنبه 88 مرداد 6 :: 12:23 صبح :: نویسنده : صدرا سعادتی

در روزگاران قدیم حکومت (پ) بر سرزمینی پادشاهی می کردند. شاه آن مملکت (م.ر.پ) به شدت مخالفان خود را سرکوب می کرد و جنازه مبارزان جوان را بعد از بازداشت به خانواده آنها تحویل می داد. همچنین سعی می کرد پست و مقام ها را بین اطرافیان خود تقسیم کند. هر چند بعضی کارهای خوب هم انجام می داد ولی به هر حال دلایل بالا کافی بود تا مردم را ناراضی کند و آنها علیه شاه و دار و دسته! انقلاب کنند. بعد از پیروزی مردم در آن سرزمین همه دیگر گفتند تحت حکومت مورد نظر خود می توانند به خواسته های خود برسند. البته آنها 3 خواسته بیشتر نداشتند (ا.آ.ج). به اولی تا حدودی رسیدند و از دومی محروم شدند و هر چند در ابتدا به سومی هم رسیدند ولی کم کم از آن هم یک اسم ماند. از همان اول عده ای افراطیگری را آغاز کردند از جمله فردی به نام (خ) که هر کس را دوست داشت گفت بکشند و بعد گفت اگر بی گناه بوده باشند به بهشت خواهند رفت! پس مردم فهمیدند چندان حکومت جدید هم رحم و مروت ندارد و شباهت های زیادی با حکومت قبلی دارد هر چند همه این کارها به اسم دفاع از (اس) انجام می شود مثل سود بانک ها در آن سرزمین که از 4-5% به 24-25% رسید و بعد گفتند حکومت قبلی ربا می گرفته است ولی ما برای مردم ولی به کام خودمان! پول ها را خرج می کنیم. گفتند چرا حکومت قبل از ما پول آب و برق می گرفت ولی وقتی خود به جایی رسیدند قیمت ها را بالا برده و جریمه هم گرفتند. روزها گذشت و گذشت و جنگی هم در آن سرزمین درگرفت و مردم زیادی بی گناه در آن جنگ به شهادت رسیدند و عده ای دیگر با استفاده از موقعیت پست و مقام ها را تقسیم کردند و با خود عهد بستند از غریبه دختر نگیرند! درست مثل حکومت قبل. مثلا وزیر خارجه پسر خاله وزیر داخله! رییس جمهور پسر عموی رییس مجلس و... اما سال ها بعد دولتی با ادعای آزادی سر کار آمد و مردم راضی تر شدند و بعد از آن یک دولت دیگر گذشت تا یک نمایش جنجالی شروع شد و در آن همه همدیگر را به دزدی متهم کردند و جالب اینکه دزدی این افراد از سال ها قبل نقل مجالس مردم آن سرزمین بود ولی آقایان تازه متوجه قضیه شده بودند یا شاید هم قبلا متوجه شده بودند و شیطان ها! لو نمی دادند. اما پس از نمایش جنجالی مردم سرزمین اعتراض کردند به نمایش انجام شده که اسمش (اٍن) بود ولی حکومت به یکباره خشمگین شد و عده ای را بازداشت کرد و در یک روز خونین چندین نفر را کشت و البته عده ای هم سوءاستفاده گر چند نفر از مردم و نیروهای (ب) را کشتند و با افتخار فیلم ها را بلوتوث کردند. سردمداران حکومت حتی به دوستان سابق خود نیز رحم نکرده و فرزند آنان را در زندان کشتند و جنازه را به خانواده تحویل دادند و مراسم سوم و هفتم هم کل یوم تعطیل! شبیه حکومت قبل. و جالب اینکه آقایی به نام (ف) در نامه ای ادعا کرد ما کسی را نکشتیم و مردم الکی یک آدم زنده را در تابوت کرده و داخل خاک می کنند تا مظلوم نمایی شود!  البته مردم بعد هم کاملا فهمیدند همه این ها بازی است و کارهای رهبران جدید بی شباهت به دیکتاتوری شاه حکومت قبل نیست یعنی حرف های مردم را شنود می کنند هر کس را بخواهند باید وزیر شود، وزیر باید حرف شنو باشد و اگر خدایی نکرده بی تربیتی کرد! و یک بار حرف ما را گوش نکرد او را برکنار می کنیم و بعد برای اینکه دولت ما سقوط نکند و نیاز به رای مجدد نداشته باشد وزیران را مجبور به استعفا می کنیم!

این داستان کاملا ساختگی بود و خدایی نکرده اگر شباهتی بین اسامی ذکر شده و افرادی وجود داشت عذرخواهی می کنم!




موضوع مطلب :


 
درباره وبلاگ



پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 272168