سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات
 
جمعه 88 تیر 5 :: 2:22 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
حوادث تاسف باری در طول روزهای گذشته رخ داد. در حالی که می توانستیم از انتخابات ریاست جمهوری بیشترین سود را بکنیم ولی بی سیاستی ها باعث شد کشور در بزرگترین بحران بعد از انقلاب قرار بگیرد. جریان از مناظره هایی آغاز شد که به قول بعضی ها به مناقشه بی شباهت نبود. در مناظره ها سیاستمداران ما نشان دادند بیشتر از آنکه برنامه ای داشته باشند، احساساتی هستند. دو نفر مقابل هم نشستند و راجع به یک نفر دیگر صحبت کردند، دیگری به جای اینکه درباره خود صحبت کند درباره رییسان پیش از خود صحبت کرد و یک نفر دیگر با صراحت از دخالت خود در دولت آغازین انقلاب دفاع کرد. خوب بود ما تنها بدی های کشورهایی چون آمریکا را نمی دیدیم و از بعضی کارهای خوب آنها نیز الگوبرداری می کردیم. مناظره در کشور آمریکا در برابر مردم برگزار می شود و مردم سوال می پرسند ولی در ایران اگر مناظره ها یک ساعت دیگر ادامه می یافت دو نامزد رقیب با هم گلاویز می شدند! جالب آنجا است که بعضی می آیند از شعارهای آنها تقلید می کنند و بر در و دیوار شهر از عبارت چینج (تغییر) که شعار تبلیغاتی آقای اوباما بود استفاده می کنند، یعنی آقای کروبی بعد از 72 سال زندگی فکر تازه ای ندارد و باید از تبلیغات عده ای دیگر تقلب کند. خلاصه بعد از مناظره ها طرفداران رقیب به خیابان ها ریختند و کاندیدای مورد علاقه خود را پیروز دانستند. شب ها تا ساعت 2 و 3 بامداد طرفداران 4 نامزد به خصوص آقایان موسوی و احمدی نژاد به تبلیغ پرداختند و سعی کردند به خاطر پیروزی نامزد مورد علاقه خود به هر راهی متوصل شوند. یکی به چیز رقیب گیر داد! و دیگری به بگم بگم! و ...  و اما روز انتخابات فرا می رسد. هر گروهی از طرفداران خود نظر سنجی می کند و می گویند ما پیروز هستیم اما هیچ چیز معلوم نیست. طولی نمی کشد که شمارش آرای 70 تا 80% رای دهندگان واجد شرایط آغاز می شود. وزارت کشور که در هر دوره تا دو روز بعد از انتخابات آرای نهایی را اعلام نمی کرد به یکباره در عرض کمتر از 10 ساعت 20 میلیون رای می شمارد و آنجا ماجرا جالب می شود که در حالی که تا چند روز بعد وزارت کشور آرای تفکیکی را اعلام نکرده بود بعضی دوستان ما در همین پارسی بلاگ نتیجه تفکیکی را می دادند! به هر حال آقای احمدی نژاد پیروز اعلام شد و 3 کاندیدای دیگر معترض به نتیجه انتخابات شدند و درگیری ها آغاز شد. آتش زدن اتوبوس و سطل آشغال و از همه بدتر شکستن شیشه مغازه مردم. اما جان بر کفان لباس شخصی! با ریختن به کوی دانشگاه تهران دانشجویان معترض را کتک زدند تا غائله را بخوابانند! در روز بعد وزارت کشور که گفته بود به هیچ تجمعی مجوز نمی دهد، به تجمعی تحت عنوان جشن ولادت حضرت زهرا(س) مجوز داد و این در حالی بود که بیشتر این تجمع به جشن پیروزی احمدی نژاد تبدیل شد و از حضرت زهرا نامی به میان نیامد و مشخص شد بعضی از آقایان از اهل بیت پیامبر نیز برای تبلیغ استفاده می کنند! طرفداران نامزد رقیب که این بی عدالتی ها را دیدند تصمیم گرفتند خود به طور خودجوش به خیابان ها بریزند و در حالی که تلویزیون تبلیغی نکرد و پیامک ها نیز مختل بود نزدیک به دو میلیون نفر در تجمعی از خیابان امام حسین تا خیابان آزادی تظاهراتی در سکوت برگزار کردند اما بعد از چنین تجمعی عده ای فرصت طلب با نیروهای بسیج درگیر شدند و در تیراندازی های متقابل متاسفانه جان عده ای بی گناه گرفته شد، مردمی که تنها جرم آنها این بود که در آن دقیقه از آن خیابان عبور می کردند! زجرآورتر از همه صدا وسیمای جمهوری اسلامی بود که با کارشناسان مختلف صحبت می کرد و این به اصطلاح کارشناسان طوری صحبت می کردند که احساس می کردی همه آنها تنها سخنگو هستند و متن هایی باید بگویند که از قبل برای آنها نوشته شده است! در این بین بعضی افراطیون چون آقایان حمید رسایی و نژاد حسینیان که روزی برای مرتکبین قتل های زنجیره ای عزاداری می کرد و فردی چون سعید امامی را قهرمان می دانست فتوا دادند! که هر کس مخالف نظر این آقایان سخن بگوید منافق است، یعنی یک دیکتاتوری کامل. تلویزیون ایران کم کم سعی کرد تمام تقصیرها را گردن یک نفر بیاندازد و مردم اعتراض کننده را آشوب طلب بخواند. حال سوال این جاست که آیا افرادی که در زمان حکومت پهلوی به اموال عمومی خسارت می زدند هم جزء آشوبگران حساب می شوند یا نه؟ اما جمعه هفته گذشته رهبر انقلاب در نماز جمعه از همه گروه ها انتقاد کرد و توصیه هایی به آنان کرد اما کار به جایی رسید که مردم به سخنان رهبری نیز توجه نکردند. رییس نیروی انتظامی از برخورد قاطع با آشوبگران خبر داد و روز شنبه تبدیل به روز عزا شد. متاسفانه عده ای حتی به خانه خدا هم رحم نکرده و مسجد را آتش زدند و به مغازه و حتی ماشین های مردم نیز رحم نکردند. هیچ کس از بازداشت این افراد ناراحت نشد اما برخوردهای خشونت آمیز با مردم معمولی که تنها معترض به نتیجه انتخابات بودند درگیری ها را شدت بخشید و متاسفانه باز هم عده ای جان خود را از دست دادند. شهیدانی که در راه قدرت طلبی همه نامزدها کشته شدند. صدا و سیما کتک خوردن ماموران بسیجی را نشان داد و سعی کرد قلب مردم را جریحه دار کند اما نکته جالب آنجاست که آن جوان بسیجی کتک خورده در ابتدای تصویری که تلویزیون نشان داد دستان خود را بالا برده و روی زمین نشسته بود در حالی که هیچ فردی کنار او نبود و این جوان می توانست از مهلکه فرار کند اما با مظلوم نمایی از مردم کتک خورد و بعد از چند ضربه از جای خود بلند شده و فرار کرد در حالی که آیا شما نمی توانستی از همان ابتدا که کسی با شما کاری نداشت بلند شوی و یا با موتور یا با پای پیاده فرار کنی؟ اما در ادامه ماجرا آقای لاریجانی رییس مجلس هم در تلویزیون از شورای نگهبان به خاطر جبهه گیری به نفع یک کاندیدا انتقاد کرد اما برادر ایشان به مردم توهین کرد و مردمی را که در پشت بام ها الله اکبر می گفتند را با لشکر معاویه در جنگ صفین یکی دانست اما سوال من از شما این است آیا مردمی که زمان حکومت پهلوی الله اکبر می گفتند هم جزء لشکر معاویه بودند؟ مسئولانی که از خون شهدا سوء استفاده کرده و جای خود را در حکومت تثبیت کردند آیا پاک پاک هستند؟ اما من در هفته گذشته تحت عنوان مطلبی به نام آشوب در تهران انتقاداتی را مطرح کردم اما بعضی دوستان سیاستمدار ما! به قیافه من نیز رحم نکردند. دوستی ما را متهم کرد در بسیج و حوزه در حال همجنس بازی هستم! و دوستی دیگر جد و آباد ما را اراذل و اوباش نامید! بله دوستان چنین افرادی اگر پای صحبت آنها بنشینی ادعا می کنند خود یا کاندیدای مورد علاقه آنها دموکراسی به ارمغان می آورد ولی وای به حال روزی که چنین دموکراسی ای در کشور ما حاکم شود که هر کس حرفی زد به جای انتقاد سازنده از او و گفتن نظرات شخصی با بدترین الفاظ به او توهین می کنند. در آخر خدمت شما عرض کنم که گفته می شود شورای نگهبان تایید کرده است در 50 شهر آرای شمرده شده بیش از واجدین شرایط بوده است. انتخابات را به اندازه کافی تمدید نکردند و تعرفه به بعضی حوزه ها نفرستادند اما باز هم می گویند تقلبی در کار نبوده است!


موضوع مطلب :


 
درباره وبلاگ



پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 272110