خاطرات
|
|
||
چهارشنبه 88 شهریور 18 :: 3:9 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
باز هم ماه رمضانی دیگر و باز هم شب های قدر دگر. خدایا یک بار دیگر به ما فرصت توبه دادی، یا رب به جای اینکه به ما فرصت توبه بدهی از تو می خواهیم به ما قدرت حفظ توبه را بدهی. خداوندا! اگر هر کس جای تو بود ما با این کارنامه سیاه به او مراجعه نمی کردیم ولی تو آنقدر بزرگ و خوبی که ما هر چند شرمنده ایم ولی باز هم به درگاه تو التماس می کنیم چون مطمئنیم تو سامع هستی و توبه پذیر. پروردگارا! خودت قول دادی حاجت دل های شکسته را زودتر می دهی، ما دل شکسته ایم از این همه ظلم و جنایت جهان. دل شکسته از شهادت مسلمانان بی گناه در اقصی نقاط جهان، دل شکسته از حکومتی که برای مراسم مذهبی ما محدودیت ایجاد می کند، دل شکسته از برادران نظامی که چندین هموطن را در جریان آشوب های کشور کشتند و بعد انکار می کنند، دل شکسته از رهبران سیاسی که برای پست و مقام با هم می جنگند و مردم را فریب می دهند و در پشت درهای بسته صلح کرده و می گویند سفره ای پهن است بیایید با هم بخوریم. ای خدا به حق همین شب عزیز که از هزار ماه بالاتر قرار دادی و به حق قرآنی که در این شب نازل کردی و به حق اهل بیت که هر چه داریم از آنهاست خواهش می کنیم ما را از شر فتنه و فساد آخر الزمان حفظ کنی. خدایا مولایمان امام علی(ع) در بستر بیماری است، به امام ما از پشت ضربه زدند چون قدرت تحمل عدالت علی را نداشتند و می دانستند حضرت علی در نماز فقط به فکر توست و از دنیای بیرونی رهایی می یابد، خداوند سبحان در جامعه ما عدالتی شبیه عدالت علی را برقرار کن و در صفوف نماز دیگر ابن ملجمی نباشد و عاجزانه از تو تقاضامندیم به ما قدرت بده تا تو را برای خودت بپرستیم نه برای بهشت. شب های قدر متفاوت ترین شب های دنیا است. یا خدا ما از هر فرصتی برای دعا به درگاهت استفاده می کنیم و چه بهتر که در این شب های پر معنا از تو التماس کنیم تا دعاهایمان را مستجاب کنی. در اولین شب قدر قرآن به سر گرفتیم و در فضایی معنوی هر کس با خدای خود خلوت کرد، امیدوارم همه ما این شب ها را درک کنیم و همدیگر را نیز دعا کنیم. استاد مطهری در تعریف قدر آورده است: قدر به معنای اندازه و تعیین است، حوادث در جهان از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آن ها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است. فرا رسیدن ایام شهادت امیر المومنین (ع) تسلیت باد
موضوع مطلب : سه شنبه 88 شهریور 10 :: 3:30 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
این روزها سایت های تبلیغاتی زیادی مشاهده می شود که از وبلاگ ها برای بازاریابی خود استفاده می کنند، یکی از این سایت ها، سایت کلیک چی است که شما می توانید از طریق لینک زیر عضو این سایت شوید و از وبلاگ خود برای کسب درآمد نیز استفاده کنید. http://www.clickchi.com/index.php?refer=elenas موضوع مطلب : جمعه 88 مرداد 16 :: 2:2 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
یا امام زمان! پس چرا نمی آیی؟ مگر از نشانه های ظهورت بیماری های مهلک نیست؟ تا چند سال پیش ایدز در بورس بود حالا آنفلوآنزای خوکی. یا حضرت مهدی! ما همه تلاش خود را کردیم و جامعه را به نابودی کشاندیم! مردی که از زن خود، کار ناشایست می بیند او را نهی و رد نمی کند بلکه خود نیز بدتر از آن را انجام می دهد، مهریه زنان هم که عجیب و غریب شده است. زنان خود را بزک می کنند و به نامحرم نشان می دهند. زنان ما خود را به شکل مرد در آورده اند و مردان ما خود را به شکل زن. خیلی ببخشید می زنیم و می رقصیم و بی خیال دنیا شده ایم یا به قولی به فضا رفته ایم. یا حضرت قائم! ما عبادت کنندگانی ریاکار هستیم، یک مدرسه می سازیم بعد آنقدر در بوق و کرنا می کنیم تا عالم و آدم بشنوند. نماز و قرآن نمی خوانیم به محض اینکه ماه رمضان رسید یک ماه نماز می خوانیم. رشوه به هم می دهیم، ربا می گیریم حتی در بانک های اسلامی. سنت پیامبر را که ازدواج است عملی نمی کنیم، فرزندان، پدر و مادر خود را می کشند و پدر و مادر، فرزندان خود را. یا صاحب الزمان! آخر الزمان است، مگر از نشانه های آن مرگ های دسته جمعی نیست، راه به راه هواپیما سقوط می کند و مردم دسته جمعی کشته می شوند. ظلم در همه بلاد جاری شده است، از عراق و فلسطین و افغانستان و آلمان و آمریکا و ... گرفته تا همین ایران خودمان. طلاق بسیار شده است و به خاطر بی خردی عده ای از مسلمانان، کافران در فلسطین و عراق و ... بر مسلمانان چیره شده اند. مساجد خالی را زینت می دهیم! یا صف های نماز طویل است ولی فکرمان پیش چک و سفته هایمان است و قلب هایمان پر از عقده و کینه است. مردم آرزوی مرگ می کنند و مردگان ما از خیر ما ناامید شده اند. زن ها هم که کم کم بر مردها مسلط می شوند. یا امام مهدی! راحت همدیگر را می کشیم، صفحه حوادث روزنامه پر از جنایات ما است، اگر مردم اعتراضی کنند آن ها را می گیریم و آنقدر شکنجه می کنیم تا اینکه بمیرند و حتی به کودک 12 ساله هم رحم نمی کنیم و با باتوم بر سر او ضربه می زنیم. شیطان بر همه چیره شده و سرگرمی های ناسالم در همه جا رواج یافته است. هفته همچون روز می گذرد و ماه مثل هفته. پول ها بی برکت شده است و ما گرانی را با آمار نقطه ای! انکار می کنیم. برای رسیدن به حکومت همه کار می کنیم و وقتی به پست و مقام رسیدیم از اموال بیت المال برای خود و فرزندان بر می داریم و وقتی رسوا می شویم می گوییم این ها ارث پدری ما بوده اند! دروغ مباح شمرده می شود و ما از هوای نفس خود پیروی می کنیم. یا ابا صالح! می دانیم جد شما حسین بن علی(ع) و مادر شما حضرت زهرا خون گریه می کنند ولی به راه خود ادامه می دهیم. تمام هم و غم ما شکم ماست و تجملات زندگی. یا حجت بن الحسن! ولادت شما مبارک باد. ما خیلی بدیم ولی هنوز عده زیادی عاشق شما هستند و دیشب هم به وضوح معلوم بود، ما تمام تلاش خود را می کنیم و خدای بزرگ نیز ما را کمک خواهد کرد تا از بیراهه نجات پیدا کنیم. پیامبر اسلام فرمود شما که بیایید جهان پر از آسایش خواهد شد. مگر شما پیام ندادید که:بسیار گریه کنید که پس از این زمان، زمان خنده است. باز می گردد پرستویم ز کوچ لانه اش در روزن قلب من است بال هایش می خورد بر آسمان آسمان از خنده هایش روشن است باز می گردد پرستویم ز کوچ اشک سرخ لاله ها در چینه اش آفتابی می درخشد در دلش صبح روشن سر زده از سینه اش برق چشمش می شکافد ابر را اشک هایش ژاله های سنبل است در نگاهش پاکی آیینه هاست روی بالش یک سبد برگ گل است ولادت با سعادت مهدی موعود (عج) بر همه مسلمانان مبارک باد موضوع مطلب : شنبه 88 مرداد 10 :: 10:45 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
دادگاه علنی متهمان آشوب های اخیر حاوی نکات جالب و زیادی بود. از نکات جالب آن اظهاراتی بود که آقایان ابطحی و عطریانفر بیان داشتند. دو شخصیتی که با سخنان خود نشان دادند نه تنها سیاستمدار نیستند بلکه انسان های کوچکی نیز هستند. آقای ابطحی شما که می دانستید آقایان خاتمی و هاشمی و موسوی و ... دنبال آشوب هستند و قصد القای تقلب را دارند پس چرا در گفتگو با بی بی سی به مسئولان اتهام تقلب در انتخابات را زدید. نه آقای ابطحی احتمالا شما را یا چیزخور کرده اند یا وعده های نون و آبدار به شما داده اند وگرنه فراموش نمی کردید که جلسه 3 نفری که اسم بردید روز شنبه 23 خرداد برگزار شد نه روز دوشنبه. آقای عطریانفر شما که از سال ها قبل متوجه انحراف اصلاحات شدید چرا پای خود را از این بازی کثیف بیرون نکشیدید، چگونه می شود حالا که دو روز به زندان رفتید این صحبت ها را انجام می دهید، احتمالا شما به قول مرحوم لاجوردی از پیچ توبه گذشته اید. نه آقایان عزیز شما شجاع نیستید شما بازنده هستید چون مردم عاقل متوجه این نمایش شدند. جالب است متهمان دیگری که به سمت پلیس سنگ پرتاب کرده و نیروی بسیجی را کتک زدند موسوی را مسئول کار خود دانستند! از طرف دیگر آقای ابطحی که از زندان خوشتان آمده است، بله درست می فرمایید زندان به شما خیلی خوش می گذرد چون اگر به امثال شما تو بگویند سریع زمین و زمان را به هم می ریزید اما امثال محسن روح الامینی ها پایشان به زندان نرسیده کشته می شوند و امثال شما که ادعای دفاع از مردم را دارید کوچکترین واکنشی هم نشان نمی دهید چون امثال شما و آقای عطریانفر از سیاست به دنبال پول آن هستند نه خدمت به خلق. بله دوستان، شما و آقای اکبر گنجی و ... بازنده هستید، و امثال عبدالله نوری برنده.
موضوع مطلب : سه شنبه 88 مرداد 6 :: 12:23 صبح :: نویسنده : صدرا سعادتی
در روزگاران قدیم حکومت (پ) بر سرزمینی پادشاهی می کردند. شاه آن مملکت (م.ر.پ) به شدت مخالفان خود را سرکوب می کرد و جنازه مبارزان جوان را بعد از بازداشت به خانواده آنها تحویل می داد. همچنین سعی می کرد پست و مقام ها را بین اطرافیان خود تقسیم کند. هر چند بعضی کارهای خوب هم انجام می داد ولی به هر حال دلایل بالا کافی بود تا مردم را ناراضی کند و آنها علیه شاه و دار و دسته! انقلاب کنند. بعد از پیروزی مردم در آن سرزمین همه دیگر گفتند تحت حکومت مورد نظر خود می توانند به خواسته های خود برسند. البته آنها 3 خواسته بیشتر نداشتند (ا.آ.ج). به اولی تا حدودی رسیدند و از دومی محروم شدند و هر چند در ابتدا به سومی هم رسیدند ولی کم کم از آن هم یک اسم ماند. از همان اول عده ای افراطیگری را آغاز کردند از جمله فردی به نام (خ) که هر کس را دوست داشت گفت بکشند و بعد گفت اگر بی گناه بوده باشند به بهشت خواهند رفت! پس مردم فهمیدند چندان حکومت جدید هم رحم و مروت ندارد و شباهت های زیادی با حکومت قبلی دارد هر چند همه این کارها به اسم دفاع از (اس) انجام می شود مثل سود بانک ها در آن سرزمین که از 4-5% به 24-25% رسید و بعد گفتند حکومت قبلی ربا می گرفته است ولی ما برای مردم ولی به کام خودمان! پول ها را خرج می کنیم. گفتند چرا حکومت قبل از ما پول آب و برق می گرفت ولی وقتی خود به جایی رسیدند قیمت ها را بالا برده و جریمه هم گرفتند. روزها گذشت و گذشت و جنگی هم در آن سرزمین درگرفت و مردم زیادی بی گناه در آن جنگ به شهادت رسیدند و عده ای دیگر با استفاده از موقعیت پست و مقام ها را تقسیم کردند و با خود عهد بستند از غریبه دختر نگیرند! درست مثل حکومت قبل. مثلا وزیر خارجه پسر خاله وزیر داخله! رییس جمهور پسر عموی رییس مجلس و... اما سال ها بعد دولتی با ادعای آزادی سر کار آمد و مردم راضی تر شدند و بعد از آن یک دولت دیگر گذشت تا یک نمایش جنجالی شروع شد و در آن همه همدیگر را به دزدی متهم کردند و جالب اینکه دزدی این افراد از سال ها قبل نقل مجالس مردم آن سرزمین بود ولی آقایان تازه متوجه قضیه شده بودند یا شاید هم قبلا متوجه شده بودند و شیطان ها! لو نمی دادند. اما پس از نمایش جنجالی مردم سرزمین اعتراض کردند به نمایش انجام شده که اسمش (اٍن) بود ولی حکومت به یکباره خشمگین شد و عده ای را بازداشت کرد و در یک روز خونین چندین نفر را کشت و البته عده ای هم سوءاستفاده گر چند نفر از مردم و نیروهای (ب) را کشتند و با افتخار فیلم ها را بلوتوث کردند. سردمداران حکومت حتی به دوستان سابق خود نیز رحم نکرده و فرزند آنان را در زندان کشتند و جنازه را به خانواده تحویل دادند و مراسم سوم و هفتم هم کل یوم تعطیل! شبیه حکومت قبل. و جالب اینکه آقایی به نام (ف) در نامه ای ادعا کرد ما کسی را نکشتیم و مردم الکی یک آدم زنده را در تابوت کرده و داخل خاک می کنند تا مظلوم نمایی شود! البته مردم بعد هم کاملا فهمیدند همه این ها بازی است و کارهای رهبران جدید بی شباهت به دیکتاتوری شاه حکومت قبل نیست یعنی حرف های مردم را شنود می کنند هر کس را بخواهند باید وزیر شود، وزیر باید حرف شنو باشد و اگر خدایی نکرده بی تربیتی کرد! و یک بار حرف ما را گوش نکرد او را برکنار می کنیم و بعد برای اینکه دولت ما سقوط نکند و نیاز به رای مجدد نداشته باشد وزیران را مجبور به استعفا می کنیم! این داستان کاملا ساختگی بود و خدایی نکرده اگر شباهتی بین اسامی ذکر شده و افرادی وجود داشت عذرخواهی می کنم! موضوع مطلب : چهارشنبه 88 تیر 31 :: 8:1 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
اسم کشور ما جمهوری اسلامی ایران است، پس باید قوانین و دستورات اسلامی راهنمای ما باشد. چه در عرصه سیاست و چه در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و حتی شخصی. به هر حال 31 سال پیش مردم برای حاکمیت اسلام انقلاب کردند و اگر کسی مخالف اسلام است در اقلیت قرار دارد و باید به قوانین اسلام که مورد قبول اکثریت است احترام بگذارد. اما متاسفانه ما در بسیاری از زمینه ها راه را گم کرده ایم و بسیاری از جوانان ما به خاطر تهاجم فرهنگی غرب به بیراهه کشیده شده اند. متاسفانه فضای اینترنت بسیار آلوده شده است و سایت های مستهجن افکار جوانان را به انحراف می کشاند. مثلا در یاهو 360 که می توانست یک فضای سالم باشد و دوستی ها هم می توانست با رعایت مسایل اخلاقی باشد ولی برعکس به یک محیط ناسالم تبدیل شد و مسایل غیر اخلاقی در آن فضا حکم فرما شد. با بسته شدن یاهو 360 و همچنین فیلترینگ تعدادی از این سایت ها که مطالبی مستهجن دارند شاید بتوان تا حدودی به آینده امیدوار بود. البته شاید عده ای بگویند مردم آزاد هستند هر سایتی می خواهند ببینند ولی باید قبول کرد وقتی اکثریت مخالف اینگونه سایت ها هستند و با حضور این سایت ها اشتیاق دیگر کاربران گرفته می شود باید این سایت ها بسته شوند ولی به نظر من مقصر تنها جوانان نیستند، به هر حال وقتی سیاست ها نادرست است باعث می شود تا ماهواره خط حرکتی ما را تعیین کند. یکی از اشتباهات سانسورهای زیاد بوده است، می آیند سایت های غیر اخلاقی را می بندند که کار درستی است اما در کنار آن بسیاری از سایت های خبری را به جرم نوشتن مطلبی علیه خواسته های آنها فیلتر می کنند یا بسیاری دیگر از سایت ها را بی دلیل مسدود می کنند. فیلم و فوتبال را با حذف بسیاری از قسمت ها که چندان ضرورتی بر حذف آن نبود پخش می کنند. در آخر باید عرض کنم وقتی بسیاری از ما اسلام را فراموش کرده ایم و سیاسیون ما دروغ می گویند و به هم تهمت می زنند، دزدی و قتل زیاد می شود و در ورزشگاه ها الفاظ رکیک رد و بدل می شود و ما راه را گم می کنیم.
موضوع مطلب : جمعه 88 تیر 19 :: 7:24 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
روزی پدری به پسرش قول داد اگر در امتحانات پایان سال معدل 20 بگیرد برای او دوچرخه خواهد خرید. پسر تمام تلاشش را کرد و معدل 20 کسب کرد. پدر که خوشحال شده بود به او یک کتاب هدیه کرد اما پسر از بدقولی پدر ناراحت شده و با ناراحتی به اتاق رفت. 10 سال گذشت تا پسر جوانی 20 ساله شد، روزی تصمیم گرفت که کتابی را که پدرش سال ها پیش به او هدیه داده بود را نگاهی بیندازد. کتاب را باز کرد و ورق زد تا به صفحه آخر رسید، یک پاکت نامه توجه او را جلب کرد. پاکت را باز کرد، در آن به اندازه پول دوچرخه 10 سال پیش پول بود.
موضوع مطلب : جمعه 88 تیر 5 :: 2:22 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی
حوادث تاسف باری در طول روزهای گذشته رخ داد. در حالی که می توانستیم از انتخابات ریاست جمهوری بیشترین سود را بکنیم ولی بی سیاستی ها باعث شد کشور در بزرگترین بحران بعد از انقلاب قرار بگیرد. جریان از مناظره هایی آغاز شد که به قول بعضی ها به مناقشه بی شباهت نبود. در مناظره ها سیاستمداران ما نشان دادند بیشتر از آنکه برنامه ای داشته باشند، احساساتی هستند. دو نفر مقابل هم نشستند و راجع به یک نفر دیگر صحبت کردند، دیگری به جای اینکه درباره خود صحبت کند درباره رییسان پیش از خود صحبت کرد و یک نفر دیگر با صراحت از دخالت خود در دولت آغازین انقلاب دفاع کرد. خوب بود ما تنها بدی های کشورهایی چون آمریکا را نمی دیدیم و از بعضی کارهای خوب آنها نیز الگوبرداری می کردیم. مناظره در کشور آمریکا در برابر مردم برگزار می شود و مردم سوال می پرسند ولی در ایران اگر مناظره ها یک ساعت دیگر ادامه می یافت دو نامزد رقیب با هم گلاویز می شدند! جالب آنجا است که بعضی می آیند از شعارهای آنها تقلید می کنند و بر در و دیوار شهر از عبارت چینج (تغییر) که شعار تبلیغاتی آقای اوباما بود استفاده می کنند، یعنی آقای کروبی بعد از 72 سال زندگی فکر تازه ای ندارد و باید از تبلیغات عده ای دیگر تقلب کند. خلاصه بعد از مناظره ها طرفداران رقیب به خیابان ها ریختند و کاندیدای مورد علاقه خود را پیروز دانستند. شب ها تا ساعت 2 و 3 بامداد طرفداران 4 نامزد به خصوص آقایان موسوی و احمدی نژاد به تبلیغ پرداختند و سعی کردند به خاطر پیروزی نامزد مورد علاقه خود به هر راهی متوصل شوند. یکی به چیز رقیب گیر داد! و دیگری به بگم بگم! و ... و اما روز انتخابات فرا می رسد. هر گروهی از طرفداران خود نظر سنجی می کند و می گویند ما پیروز هستیم اما هیچ چیز معلوم نیست. طولی نمی کشد که شمارش آرای 70 تا 80% رای دهندگان واجد شرایط آغاز می شود. وزارت کشور که در هر دوره تا دو روز بعد از انتخابات آرای نهایی را اعلام نمی کرد به یکباره در عرض کمتر از 10 ساعت 20 میلیون رای می شمارد و آنجا ماجرا جالب می شود که در حالی که تا چند روز بعد وزارت کشور آرای تفکیکی را اعلام نکرده بود بعضی دوستان ما در همین پارسی بلاگ نتیجه تفکیکی را می دادند! به هر حال آقای احمدی نژاد پیروز اعلام شد و 3 کاندیدای دیگر معترض به نتیجه انتخابات شدند و درگیری ها آغاز شد. آتش زدن اتوبوس و سطل آشغال و از همه بدتر شکستن شیشه مغازه مردم. اما جان بر کفان لباس شخصی! با ریختن به کوی دانشگاه تهران دانشجویان معترض را کتک زدند تا غائله را بخوابانند! در روز بعد وزارت کشور که گفته بود به هیچ تجمعی مجوز نمی دهد، به تجمعی تحت عنوان جشن ولادت حضرت زهرا(س) مجوز داد و این در حالی بود که بیشتر این تجمع به جشن پیروزی احمدی نژاد تبدیل شد و از حضرت زهرا نامی به میان نیامد و مشخص شد بعضی از آقایان از اهل بیت پیامبر نیز برای تبلیغ استفاده می کنند! طرفداران نامزد رقیب که این بی عدالتی ها را دیدند تصمیم گرفتند خود به طور خودجوش به خیابان ها بریزند و در حالی که تلویزیون تبلیغی نکرد و پیامک ها نیز مختل بود نزدیک به دو میلیون نفر در تجمعی از خیابان امام حسین تا خیابان آزادی تظاهراتی در سکوت برگزار کردند اما بعد از چنین تجمعی عده ای فرصت طلب با نیروهای بسیج درگیر شدند و در تیراندازی های متقابل متاسفانه جان عده ای بی گناه گرفته شد، مردمی که تنها جرم آنها این بود که در آن دقیقه از آن خیابان عبور می کردند! زجرآورتر از همه صدا وسیمای جمهوری اسلامی بود که با کارشناسان مختلف صحبت می کرد و این به اصطلاح کارشناسان طوری صحبت می کردند که احساس می کردی همه آنها تنها سخنگو هستند و متن هایی باید بگویند که از قبل برای آنها نوشته شده است! در این بین بعضی افراطیون چون آقایان حمید رسایی و نژاد حسینیان که روزی برای مرتکبین قتل های زنجیره ای عزاداری می کرد و فردی چون سعید امامی را قهرمان می دانست فتوا دادند! که هر کس مخالف نظر این آقایان سخن بگوید منافق است، یعنی یک دیکتاتوری کامل. تلویزیون ایران کم کم سعی کرد تمام تقصیرها را گردن یک نفر بیاندازد و مردم اعتراض کننده را آشوب طلب بخواند. حال سوال این جاست که آیا افرادی که در زمان حکومت پهلوی به اموال عمومی خسارت می زدند هم جزء آشوبگران حساب می شوند یا نه؟ اما جمعه هفته گذشته رهبر انقلاب در نماز جمعه از همه گروه ها انتقاد کرد و توصیه هایی به آنان کرد اما کار به جایی رسید که مردم به سخنان رهبری نیز توجه نکردند. رییس نیروی انتظامی از برخورد قاطع با آشوبگران خبر داد و روز شنبه تبدیل به روز عزا شد. متاسفانه عده ای حتی به خانه خدا هم رحم نکرده و مسجد را آتش زدند و به مغازه و حتی ماشین های مردم نیز رحم نکردند. هیچ کس از بازداشت این افراد ناراحت نشد اما برخوردهای خشونت آمیز با مردم معمولی که تنها معترض به نتیجه انتخابات بودند درگیری ها را شدت بخشید و متاسفانه باز هم عده ای جان خود را از دست دادند. شهیدانی که در راه قدرت طلبی همه نامزدها کشته شدند. صدا و سیما کتک خوردن ماموران بسیجی را نشان داد و سعی کرد قلب مردم را جریحه دار کند اما نکته جالب آنجاست که آن جوان بسیجی کتک خورده در ابتدای تصویری که تلویزیون نشان داد دستان خود را بالا برده و روی زمین نشسته بود در حالی که هیچ فردی کنار او نبود و این جوان می توانست از مهلکه فرار کند اما با مظلوم نمایی از مردم کتک خورد و بعد از چند ضربه از جای خود بلند شده و فرار کرد در حالی که آیا شما نمی توانستی از همان ابتدا که کسی با شما کاری نداشت بلند شوی و یا با موتور یا با پای پیاده فرار کنی؟ اما در ادامه ماجرا آقای لاریجانی رییس مجلس هم در تلویزیون از شورای نگهبان به خاطر جبهه گیری به نفع یک کاندیدا انتقاد کرد اما برادر ایشان به مردم توهین کرد و مردمی را که در پشت بام ها الله اکبر می گفتند را با لشکر معاویه در جنگ صفین یکی دانست اما سوال من از شما این است آیا مردمی که زمان حکومت پهلوی الله اکبر می گفتند هم جزء لشکر معاویه بودند؟ مسئولانی که از خون شهدا سوء استفاده کرده و جای خود را در حکومت تثبیت کردند آیا پاک پاک هستند؟ اما من در هفته گذشته تحت عنوان مطلبی به نام آشوب در تهران انتقاداتی را مطرح کردم اما بعضی دوستان سیاستمدار ما! به قیافه من نیز رحم نکردند. دوستی ما را متهم کرد در بسیج و حوزه در حال همجنس بازی هستم! و دوستی دیگر جد و آباد ما را اراذل و اوباش نامید! بله دوستان چنین افرادی اگر پای صحبت آنها بنشینی ادعا می کنند خود یا کاندیدای مورد علاقه آنها دموکراسی به ارمغان می آورد ولی وای به حال روزی که چنین دموکراسی ای در کشور ما حاکم شود که هر کس حرفی زد به جای انتقاد سازنده از او و گفتن نظرات شخصی با بدترین الفاظ به او توهین می کنند. در آخر خدمت شما عرض کنم که گفته می شود شورای نگهبان تایید کرده است در 50 شهر آرای شمرده شده بیش از واجدین شرایط بوده است. انتخابات را به اندازه کافی تمدید نکردند و تعرفه به بعضی حوزه ها نفرستادند اما باز هم می گویند تقلبی در کار نبوده است!
موضوع مطلب : |
آرشیو وبلاگ
آخرین مطالب
پیش به سوی اسکار
یا حسین غریب مادر فوتبال ما جهانی شد! بن بست ناآرامی در انگلیس و یک شباهت ناصر حجازی هم رفت بازیگر سینما و تلویزیون همچنان در بازداشت متشکرم! نوروز 90 و 4 شوک دولت حسنی مبارک در آستانه سقوط خودکشی علیرضا پهلوی خداحافظ ای برادر زینب چیزی شبیه فاجعه 5 طلا در روز پنجم مسلمان واقعی کیست؟ لیست آخرین مطالب پیوندها
.:: رایحه ::.
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ .: شهر عشق :. بوی سیب BOUYE SIB روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز گروه اینترنتی جرقه داتکو Sea of Love مذهب عشق پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان علمی دانستنیها بدن سازی عکس... عشق یعنی در فراقش سوختن دهاتی دکتر علی حاجی ستوده anzalichi امین نورا (پسر سیستان) وقایع درآمد بالا و سالم در اینترنت تا ریشه هست، جوانه باید زد... طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی یاران باران آخرین خبرها last news مهاجر سرزمین آرزو بهترین قالب های وبلاگ آمار وبلاگ
بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 14 کل بازدیدها: 274111 |
||