خاطرات
 
چهارشنبه 88 آذر 4 :: 9:17 عصر :: نویسنده : صدرا سعادتی

در این چند وقت اخیر آن قدر اتفاقات ریز و درشت عجیب در ایران افتاد که ما را به شک واداشت که آیا ما واقعا در کشوری اسلامی زندگی می کنیم؟ برخورد خشن با مردم در راهپیمایی،توهین به روحانیت، تجاوز جنسی،توقیف روزنامه،تهمت و درگیری لفظی در ورزش،مرگ مشکوک یک پزشک و ... فقط گوشه ای از روزهای پرفراز و نشیب کشور در یک ماه اخیر بود.

با برخوردهایی که در روز 13 آبان با مردم صورت گرفت و نیروهای امنیتی معترضان را مورد ضرب و شتم قرار دادند بار دیگر معلوم شد مقام و مسئولی در این کشور نیست که صدای مخالفان خود را بشنود و اگر خدایی نکرده روزنامه ای هم انتقاد کرد! آنقدر آن را تحت فشار قرار می دهیم که خودش کاسه و کوزه خود را جمع کند! البته در راهپیمایی اخیر توهین هایی به روحانیت صورت گرفت که خوشایند نبود.

و اما در روزهای اخیر پزشک یک زندان پر سر و صدا به طرز مشکوکی کشته شد(ببخشید خودکشی کرد!) تا رازهای این زندان شاید فاش نشود!

جنایات فجیعی که در قیام دشت و لواسان اتفاق افتاد و همچنین سر بریدن پسر و عروس اولین رییس کمیته انقلاب نشان داد که دیگر جرم و جنایت برای مردم ما به امری عادی تبدیل شده است و بر خلاف سخن حضرت علی (ع) که بعد از در آوردن خلخال از پای زن یهودی فرمود: اگر مسلمانی این خبر را بشنود و دق کند قابل ملامت نیست اینک ما که ادعا می کنیم شیعیان علی بن ابی طالب هستیم نه تنها ناراحت نمی شویم بلکه به دنبال بلوتوث آن می رویم! و در آخر اینکه در روزهای اخیر آقای مایلی کهن، امیر قلعه نوعی را مورد نوازش قرار داد و به محل زندگی ایشان گیر داد و بعد در اظهار نظری جالب تر عادل فردوسی پور را متهم کرد که در زندگی شخصی افراد دخالت می کند،البته ما می دانیم که آقای مایلی کهن در زندگی شخصی کسی دخالت نکرد و با رابطه بازی سرمربی سایپا نشد!




موضوع مطلب :


 
درباره وبلاگ



پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 275224